یادداشت | معتمد آریایی یا معتمد اروپایی؟
سینما؛ این چه گوهر دست نیافتنی ای است که با پول و پارتی و زیبایی راحت تر می توان به آن دست یافت تا استعداد و دانش و تخصص.
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، «من دلخور نیستم که هرجا که رفتم، در طی این ۴۰ سال، توقف برایم ایجاد کردند، این توقف باعث شده است جهش بزرگ‌تری داشته باشم، برای اینکه بگویم زن ارزش والاتری دارد.»
اینها بخش هایی از صحبت های خانم فاطمه معتمدآریا بازیگر فعلی سینما و پیشین تلویزیون است. احتمالا خواننده با خود خواهد گفت: این خیلی زشت است که یک بازیگر به محض این که پایش را از کشور بیرون می گذارد و وارد جشنواره های خارجی می شود، کل کشور و نظام را به باد بد و بیراه می گیرد اما جهت اطلاع آن خواننده محترم باید عرض کنم این سخنان نه در یک فستیوال خارجی که در یک جشنواره داخلی آن هم به مناسب چهل سالگی پیروزی انقلاب اسلامی در کشورش بیان شده است!
بگذارید روشن تر توضیح دهم: در حاشیه جشنواره فیلم فجر، دست اندرکاران این مراسم که در حقیقت کارگزار نظام جمهوری اسلامی اند تصمیم گرفتند مراسم بزرگداشتی برای تکریم جایگاه ایشان و قدرشناسی از خدمات ارزنده! او به ملک و ملت برگزار کنند.
اما ایشان پس از استقرار پشت میکروفن ابتدا گفت شب جشن است و نمی خواهد کام مردم را با انتقاد و گلایه تلخ کند و سپس در راستای رعایت همین نکته، زمین و زمان را به باد انتقاد گرفت و نظام را یک مانع چهل ساله معرفی کرد و البته توضیح نداد؛ اگر نظام همواره برای او مشکل و دردسر و مانع ایجاد کرده است، پس چرا شماری از مدیران همین نظام مراسم بزرگداشت ترتیب داده اند و تکریمش می کنند؟
اشتباه نشود! کسی نمی خواهد حق شهروندان در انتقاد از دولت و حاکمیت را که مورد تأیید اسلام و قانون اساسی است انکار کند. مساله تنها بر سر داشتن چشم و رو است! وقتی مسئولان همین جمهوری اسلامی با بودجه همین نظام و در جشنواره وابسته به همین حکومت و در مراسمی که تلویزیون همین حاکمیت پخش می کند برای شما بزرگداشت می گیرند و تقدیر می کنند ادب و وفا و حیا و چشم و رو اقتضاء می کند اگر هم انتقادی دارید فعلا سکوت کرده، به تشکر از قدرشناسانتان! بسنده کنید.
اما این تنها بخش سخن ایشان نبود. معتمدآریا در بخش دیگری از سخنرانی کوتاهش گفت: «همه انتقادها از همه سو به سینما است، برای اینکه گوهر دست نیافتنی است و همه آن را می‌خواهند. هر کسی از هر نقطه‌ای که بتواند، پیکان تیز انتقاداتش را به طرف ما می‌آورد.»
استدلال ایشان حقیقتا دانش منطق را به قبل و بعد از خود تقسیم می‌کند! او در مقام استدلال برای این گزاره که همه انتقادها رو به سینماست می گوید چون سینما گوهر دست نیافتنی است. این چه گوهر دست نیافتنی ای است که با پول و پارتی و زیبایی راحت تر می توان به آن دست یافت تا استعداد و دانش و تخصص!
خوب است قبل از ایراد سخنرانی های ارزشمندتان کمی با همکاران خودتان صحبت کنید تا اوج فساد و ابتذال و باند بازی موجود در سینما را برای تان توضیح دهند؛ حتما قانع خواهید شد که واژه گوهر را برای چنین پدیده ای به کار نبرید. صد البته حساب معدود سینماگران متعهد از این جرگه سواست.
خلاصه آن که مشکل امثال خانم معتمدآریا آن است که تکلیف خودشان را مشخص نکرده اند. اگر می خواهید بیرون نظام باشید، باشید و پایش بایستید و اگر مایلید درون آن تعریف شوید، بمانید و بر سرش ایستادگی کنید ولی با این رویه ای که در پیش گرفته اید هر دو را از دست می دهید.
خانم معتمد آریا! باور کنید نمی توان هم عاشق سجده های نماز علی بود و هم به ته دیگ پلوی معاویه نظر داشت!/918/ی702/س
علی بهاری
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
هرچی می توانید این نوع اخبار را کار کنید